« اوصاف امام زمانمهدی جان »

‼در ڪتاب زادالعارفین آمده است: شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت، برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست.
اندڪی بعد، گله چوپان خواست از ڪوه پایین رود ڪه چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت.
شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد و رنگ رخسارش پرید و صیحه ای زد و غش ڪرد.
✨چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید. شیخ گفت:
گوسفندان تو عقل ندارند اما می دانند ڪه تو خیر آنها را می خواهی با شنیدن صدای تو ، سریع اطاعت ڪردند و از بیراهه برگشتند. من ڪه انسانم و عاقل ولی حرف و امر خالق خود را ڪه به نفع من فرموده است ، گوش نمی دهم.
✨ڪاش به اندازه این گوسفندان ، من از خدای خود می ترسیدم و امر و نهی او را گوش می دادم.
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌

   شنبه 17 آبان 1399


فرم در حال بارگذاری ...

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          
جستجو